داستان واقعی: خانهی جنزدهی «اسکاتلند»
در دههی 1950، یک خانواده در یک خانه قدیمی در اسکاتلند به نام «خانهی کلاورفیلد» زندگی میکردند. این خانه به خاطر تاریخچهی مرموز و وقایع عجیب و غریبش شهرت داشت. خانوادهای که در این خانه زندگی میکردند، به زودی متوجه شدند که زندگی آنها تحت تأثیر نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دارد.
آغاز وقایع مرموز: همه چیز با صداهای عجیبی آغاز شد. اعضای خانواده به طور مداوم صداهایی مانند خندیدن، قدم زدن و حتی فریادهای زنانه را در شبها میشنیدند. آنها در ابتدا فکر میکردند که این صداها ناشی از تخیلاتشان است، اما وقتی که این صداها ادامه یافت، متوجه شدند که این یک مشکل جدیتر است.
تجربیات ترسناک: به زودی، اعضای خانواده شروع به تجربهی وقایع غیرقابل توضیح کردند. در یکی از شبها، مادر خانواده، در حالی که در حال خواب بود، احساس کرد که کسی او را به آرامی میکشد. او بیدار شد و دید که یک سایهی تاریک در گوشهی اتاقش ایستاده است. این تجربه باعث شد که او به شدت ترسیده و از خواب بیدار شود.
فرزندان خانواده نیز تجربیات عجیبی داشتند. یکی از پسران، در حالی که در اتاقش مشغول بازی بود، ناگهان احساس کرد که چیزی او را به سمت دیوار میکشد. او به شدت ترسید و به اتاق والدینش دوید. این وقایع به تدریج شدت گرفت و خانواده تصمیم گرفتند که با یک متخصص ماوراءالطبیعه مشورت کنند.
کمک از یک متخصص: خانواده کلاورفیلد با یک کشیش محلی به نام «کشیش موریس» تماس گرفتند. او به خانه آنها آمد و پس از بررسی شرایط، متوجه شد که خانه به شدت تحت تأثیر جنها و ارواح قرار دارد. کشیش موریس تلاش کرد تا با انجام مراسمهای مذهبی و دعاهای خاص، این ارواح را از خانه بیرون کند.
رویدادهای نگرانکننده: با این حال، وقایع مرموز همچنان ادامه یافت. در یکی از شبها، خانواده متوجه شدند که درهای خانه به طور خودکار باز و بسته میشوند و اشیاء بدون هیچ دلیلی از روی میزها به زمین میافتند. این وقایع به شدت ترسناک و نگرانکننده بود و خانواده به شدت تحت فشار روحی قرار گرفتند.
پایان داستان: در نهایت، خانواده کلاورفیلد تصمیم به ترک خانه گرفتند و به یک مکان دیگر نقل مکان کردند. آنها هرگز نتوانستند توضیحی برای وقایع مرموزی که در آن خانه رخ داد پیدا کنند. این داستان به عنوان یکی از مشهورترین داستانهای جنزدگی در تاریخ اسکاتلند باقی مانده و هنوز هم مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.